پژوهشی در باره امام محمد باقر جهت استفاده در طرح مصباح الهدی
امامان معصوم (علیهم السلام) پرچم دار و الگوی همه خوبی ها هستند، ولی برخی از ویژگی های آنان به حسب شرایط زمان و مکان، برجسته تر است و در واقع نقطه عطف زندگی ایشان محسوب می شود.
از ویژگی های بارز و مهم زندگی امام باقر (ع)، بُعد علمی و کلمات حکیمانه وی است که بر همین اساس، به باقر العلوم (شکافنده علوم) ملقّب شده است.
آن چه ارائه می شود، نگاهی گذرا به فعالیت های علمی آن امام بزرگوار است و تفصیل آن بر عهده پژوهش گران ارجمند گذاشته می شود.
امام باقر (ع) در سال 57 هجری در شهر «مدینه» چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدرش امام زین العابدین (ع) 39 سال داشت. وی در سال 114 هجری در شهر مدینه در گذشت و در قبرستان معروف بقیع، کنار قبر پدر و جد بزرگوارش، به خاک سپرده شد. دوران امامت آن حضرت هجده سال بود.
1 - بنیان گذاری نهضت علمی
امام باقر (ع)، در علم، زهد، عظمت و فضیلت، سرآمد همه بزرگان بنی هاشم بود، به طوری که دوست و دشمن، مقام والای علمی و اخلاقی او را تأیید و تصدیق می کردند. از آن حضرت به قدری روایات و احادیث در زمینه احکام اسلامی، تفسیر، تاریخ اسلام و انواع دیگر علوم به یادگار مانده است که تا آن زمان از هیچ یک از فرزندان امام حسن و امام حسین (علیهما السلام)، این مقدار حدیث و روایت به جا نمانده بود.(1)
رجال و شخصیت های بزرگ علمی آن عصر و نیز عده ای از یاران پیامبر (ص) که هنوز در حال حیات بودند، از محضر آن حضرت استفاده می کردند. «جابر بن یزید جعفی» و «کیسان سجستانی» (از تابعین) و فقهایی مانند: «ابن مبارک»، «زهری»، «اوزاعی»، «ابوحنیفه»، «مالک»، «شافعی»، «زیاد بن منذر نهدی» از آثار علمی او بهره مند شده، سخنان آن حضرت را بی واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده اند.
کتاب ها و مؤلّفات دانشمندان و مورّخان اهل تسنّن مانند: طبری، بلاذری، سلامی، خطیب بغدادی، ابونعیم اصفهانی، و کتاب هایی مانند: موطأ مالک، سنن ابی داود، مسند ابی حنیفه، مسند مروزی، تفسیر زمخشری و ده ها کتاب دیگر، از سخنان پر مغز پیشوای پنجم است و همه جا جمله: «قال محمد بن علی» و یا «قال محمد الباقر» به چشم می خورد.(2) کتاب های شیعه نیز در زمینه های مختلف، سرشار از سخنان حکیمانه و احادیث روشن گرانه حضرت باقر (ع) است.
امام (ع) با برقراری حوزه های درسی و مباحثات و گفتمان های علمی و اعتقادی، با کج اندیشی ها مبارزه کرد و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه اسلام ناب، بررسی نمود و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان و جنبش بزرگ علمی همت گماشت؛ به گونه ای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جعفی» هرگاه می خواست سخنی در باب علم به میان آورد - با آن توشه ای که از دانش داشت - می گفت: « میراث دار دانش پیامبران، محمد بن علی (ع) برایم این گونه گفت»(3) و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جای گاه امام، از خود نظری به میان نمی آورد.
«ابو اسحاق سبیعی» از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست می پنداشت که وقتی از او در مورد مسئله ای می پرسیدند، پاسخ آن را از زبان امام بازگو می کرد و می افزود: «او دانشمندی است که هرگز کسی را بسان او [در علم ]ندیده ام».(4)
«ابن حجر هیتمی» می نویسد: محمد باقر (ع) به اندازه ای گنج های پنهان معارف و دانش ها را آشکار ساخته و حقایق احکام و حکمت ها و لطایف دانش ها را بیان نموده که جز بر عناصر بی بصیرت یا بدسیرت، پوشیده نیست و از همین جاست که وی را شکافنده و جامع علوم و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند.(5)
جای گاه علمی امام به گونه ای بود که پیش گویی پیامبر (ص) درباره آن حضرت به اثبات رسید: جابربن عبدالله می گوید: روزی پیامبر اسلام (ص) به من فرمودند: بعد از من، شخصی از خاندانم را خواهی دید که اسمش اسم من است و قیافه اش شبیه قیافه من خواهد بود، او درهای دانش را به روی مردم خواهد گشود. هنگامی که او را درک کردی سلام مرا به او برسان.
سال ها از این واقعه گذشت، روزی جابر از کوچه های مدینه عبور می کرد که چشمش به حضرت باقر (ع) افتاد. وقتی دقت کرد، نشانه های گفته شده از زبان پیامبر (ص) را عیناً در او مشاهده نمود: پرسید: اسم شما چیست؟ گفت: اسم من محمد بن علی بن الحسین است. جابر بر پیشانی او بوسه زد و گفت: جدت پیامبر به وسیله من به تو سلام رساند.(6)
2 - وضع جامعه اسلامی در عصر امام باقر (ع)
امام باقر (ع) در دوره ای امامت خویش را آغاز کرد که جامعه اسلامی در وضع فرهنگی نابسامانی به سر می برد و گرفتار چالش های عمیق عقیدتی و درگیری های مختلف فقهی و اعتقادی میان فرق اسلامی شده بود. فروکش کردن تنش های سیاسی پس از واقعه عاشورای سال 61 هجری، هم چنین شکست برخی احزاب سیاسی، سبب یک پارچگی حاکمیت بنی امیّه و دور شدن بسیاری از دانشمندان از صحنه سیاسی شده بودند. در این برهه، پیدایش مکتب ها و سبک های مختلف علمی پس از مدت ها رکود، رونق فراوانی به بازار علم بخشیده بود.
از سوی دیگر، جریان های سیاسی حاکم بر جامعه، سبب تفکیک قرآن از عترت گردیده بودند و به شخصیت هایی همچون حسن بن علی (ع)، از سوی حکومت معاویه، فرصت نشر معارف واقعی داده نشد. حسین بن علی (ع) نیز تحت فشار قرار گرفت و به شهادت رسید. افزون بر آن، بنی امیّه بر جان و مال و ناموس و دین مردم مسلط شده بودند و زمینه چنان شد که فردی چون امام زین العابدین (ع) ناچار گردید معارف حقه را در قالب دعا و نیایش اظهار کند. علاوه بر همه اینها، خطر افکار آلوده یهود و سیطره نظریات فرقه مُرجئه، جبریه، قدریه، غُلات و...، حیات فکری شیعه بلکه اسلام محمدی را با خطر روبه رو کرده بود.
در عصر امام باقر (ع)، زمینه فعالیت های سیاسی از بین رفته بود و قیام مسلّحانه نیز محکوم به شکست بود و تأثیری در حفظ دین نداشت. در واقع، شرایط به گونه ای فراهم شد که یک انقلاب علمی و فرهنگی را می طلبید؛ به عبارت دیگر حفظ اسلام و مبارزه با افکار انحرافی و التقاطی و زیر سؤال بردن سیاست حاکمان اموی، می طلبید که فعالیت های جدی علمی صورت گیرد. امام باقر با شناخت نیاز جامعه، به فعالیت علمی پرداخت و با ظهور وی، گام مهم و بسزایی در حفظ اسلام و نهادینه کردن معارف آن و تبیین مبانی شیعه، برداشته شد.
3 - فعالیت های علمی
1 - 3 - تربیت شاگردان
یکی از فعالیت های علمی امام، تربیت شاگردان برجسته و فرهیخته بود و این بدان دلیل بود که در زمان آن حضرت، در اثر برخورد فرهنگ و معارف اسلامی با فلسفه و آرای روم و یونان، یک نهضت علمی و فرهنگی به وجود آمده و شبهات و اشکالات متعددی رواج یافته بود. لذا امام باقر (ع)، دانشمندان برجسته ای را در رشته هایی چون: فقه، حدیث، تفسیر و دیگر شاخه های علوم اسلامی تربیت کرد که هر یک وزنه ای در دانش به شمار می رفتند. این افراد بالغ بر 462 نفر بودند(7) که برجسته ترین آنها عبارت بودند از:
1 - زرارة بن اعین
او از بزرگ ترین راویان احادیث اهل بیت (علیهم السلام) است که بسیار مورد اطمینان بوده و بارها از زبان آن بزرگواران ستایش شده است. وی پس از امام باقر (ع) توانست محضر امام صادق (ع) را نیز درک کند و در زمان امامت آن حضرت نیز از بهترین ها به شمار می آمد. امام صادق (ع) روزی به او فرمود: «ای زراره، نامت در ردیف نام های بهشتیان است».(8) و نیز می فرمود: «خدای رحمت کند زرارة بن اعین را که اگر او و تلاش های او نبود، احادیث و سخنان پدرم از بین می رفت.»(9)
2 - محمد بن مسلم ثقفی
او نیز از بزرگان و راویان احادیث ائمه (ع) بود و احادیث بسیاری از امام باقر (ع) روایت کرده است که در کتاب های معتبر حدیثی یافت می شود.(10) درباره او نیز ستایش های گوناگونی از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) وجود دارد.
«عبدالله بن ابی یعفور» می گوید: «نزد امام صادق (ع) رفتم و گفتم: ما نمی توانیم هر ساعت شما را ملاقات کنیم و امکان دسترسی به شما برایمان وجود ندارد و گاه برخی از من پرسش هایی می کنند که پاسخ همه آنها را نمی دانم، امام فرمود: چرا سراغ محمد بن مسلم ثقفی نمی روید؟ همانا او احادیث بسیاری از پدرم شنیده و فردی مطمئن و محترم نزد او بوده است».(11) امام باقر (ع) درباره اش می فرمود: «در شیعیان ما کسی فقیه تر از محمد بن مسلم نیست.»(12)
وی در مدت عمر خویش، سی هزار حدیث از امام باقر (ع) و شانزده هزار حدیث از امام صادق (ع) شنید و آنها را روایت کرد(13) که قسمتی از آنها به دست ما رسیده است.
3 - ابوبصیر؛ لیث بن البَختَریّ مرادی
ابوبصیر نیز از نزدیکان و شاگردان امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود و سخنان بسیاری را از آن دو بزرگوار گزارش کرد. وی کتابی نگاشت که بسیاری از دانشمندان آن را تأیید و از آن روایت کردند.(14) «شعیب عقرقونی» می گوید: «از امام صادق (ع) پرسیدم: اگر درباره مسئله ای سؤال داشتیم به چه کسی مراجعه کنیم؟ فرمود: به ابابصیر.»(15)
4 - بُرید بن معاویه عجلی
وی نیز از بزرگان روزگار خویش و فقیهی برجسته بود و نزد امام باقر(ع) جای گاهی ویژه داشت. او نیز دارای کتابی بود که برخی از دانشمندان، از آن روایت کرده اند.(16)
امام صادق (ع) می فرماید: «هیچ کس به اندازه زراره، ابوبصیر، محمد بن مسلم و بُرید بن معاویه، یاد ما را زنده نگاه نداشت و احادیث پدرم را احیا نکرد. اگر اینها نبودند کسی تعالیم دین و مکتب پیامبر (ص) را گسترش نمی داد. اینان پاسداران دین و امینان پدرم بودند که بر پاسداری از حلال خدا و حرام او کمر بستند. آنان هم در دنیا به ما نزدیک بودند و هم در آخرت با ما هستند.»(17)
2 - 3 - مناظره و گفت وگو
یکی از راه های گسترش معارف اسلامی که امام باقر (ع) به خوبی از آن بهره گرفت، مناظره و گفت وگو بود؛ روشی که در عصر آن حضرت رواج داشت وابزاری مهم برای انتقال فرهنگ شمرده می شد. امام باقر (ع) با اندیشمندان متعددی، چه مسلمان و چه غیر مسلمان، مناظره و احتجاج نمود. این امر در نهادینه کردن معارف اسلامی بسیار مؤثر بود. امروزه نیز مناظره های امام یکی از منابع غنی معارف دینی به حساب می آید. بیشتر مناظرات آن حضرت با فرقه های اسلامی صورت گرفت، زیرا در عصر ایشان فرقه های مذهبی و گروه های سیاسی و مذهبی متعددی مانند: معتزله، خوارج و مرجئه فعالیت داشتند و لذا امام باقر (ع) با مناظره و گفت وگو پایگاه های فکری و عقیدتی آنان را در هم می کوبید و بی اساس بودن عقایدشان را با دلایل روشن ثابت می کرد.
در این جا به گفت وگوی آن حضرت با «نافع بن ازرق»، یکی از سران خوارج، به صورت مجمل اشاره می کنیم.
روزی «نافع» به حضور امام رسید و مسائلی از حرام و حلال پرسید. امام به سؤالات وی پاسخ داد و ضمن گفت و گو فرمود: به این مارقین (از دین خارج شدگان) بگو: چرا جدایی از امیرمؤمنان (ع) را حلال شمردید، در صورتی که قبلاً خون خویش را در کنار او و در راه اطاعت از او نثار می کردید و یاری او را موجب نزدیکی به خدا می دانستید؟ امام افزود: آنان خواهند گفت که او در دین خدا حَکَم قرار داد. به آنان بگو: خداوند در شریعت پیامبر خود در دو مورد دو نفر را حَکَم قرار داده است: یکی، در مورد اختلاف میان زن و شوهر است که می فرماید: «و اگر از جدایی و شکاف میان آنها بیم دارید، داوری از خانواده شوهر و داوری از خانواده زن انتخاب کنید (تا به کار آنان رسیدگی کنند) اگر این دو داور تصمیم به اصلاح داشته باشند، خداوند به توافق آنها کمک می کند، (زیرا) خداوند دانا و آگاه است.»
دیگری، داوری «سعد بن معاذ» است که پیامبر اسلام او را میان خود و قبیله یهودیِ «بنی قریظه» حَکَم قرار داد و او هم طبق حُکْم خدا نظر داد. آن گاه امام افزود: آیا نمی دانید که امیرمؤمنان حکمیت را به این شرط پذیرفت که دو داور بر اساس حکم قرآن داوری کنند و از حدود قرآن تجاوز نکنند و شرط کرد که اگر بر خلاف قرآن رأی بدهند، مردود خواهد بود؟ وقتی که به امیرمؤمنان گفتند: داوری که خود تعیین کردی به ضرر تو نظر داد، فرمود: من او را داور قرار ندادم، بلکه کتاب خدا را داور قرار دادم. پس چگونه مارقین حکمیت قرآن و مردود بودن خلاف قرآن را گمراهی می شمارند، اما بدعت و بهتان خود را گمراهی به حساب نمی آورند؟!
«نافع بن ازرق» با شنیدن این بیانات گفت: به خدا سوگند، این سخنان را نه شنیده بودم و نه به ذهنم خطور کرده بود، حق همین است. ان شاء الله!(18)
3 - 3- پاسخ گویی به مسائل علمی
از دیگر تلاش های چشم گیر امام در راستای نشر تعالیم اسلامی، پاسخ گویی به مسائل علمی و فقهی مردم بود. «ابو حمزه ثمالی» می گوید: «نزد امام باقر(ع) در مسجد پیامبر (ص) نشسته بودم که مردی نزد من آمد و سلام کرد و پرسید: کیستی ای بنده خدا؟ گفتم: از کوفیان هستم، چه می خواهی؟ گفت: آیا ابا جعفر را می شناسی ؟ گفتم: بله، با او چه کار داری؟ گفت: چهل مسئله آماده کرده ام و در پی جواب آنم تا بدانم به کدام باید عمل کنم... در این هنگام، امام وارد شد؛ در حالی که جماعتی از اهل خراسان و دیگر استان ها همراه وی بودند و در مورد مسائل حج از امام می پرسیدند. آن مرد نیز نزدیک امام نشست و پرسش های خود را مطرح کرد و پاسخ گرفت.»(19)
4 - 3 - بهره گیری از نیایش
از فعالیت های بارز امام باقر (ع) همچون سایر امامان، بهره گیری از نیایش و دعا در جهت نشر تعالیم دینی و آموزه های بلند عرفانی بود. آنان در هنگامی که جامعه مشحون از فساد و تباهی، زورگویی و زر سالاری و خفقان و اسلام ستیزی بود، با خدای خویش راز و نیاز می کردند و از دعا بهره می گرفتند و مردم را به پروردگار و مبارزه با زورگویان فرا می خواندند.
هر چند مقصود اصلی آنان در این نیایش ها، پرستش خدای بزرگ بود، ولی با توجه به تعابیری که در نیایش آنها وجود دارد، می توان مفاهیمی چون: خلافت اهل بیت (ع)، عدم سکوت در برابر ظلم و نهادینه کردن معارف اسلامی... را یافت. در بیشتر دعاها، جمله صلوات بر محمد و آل محمد(ص) به چشم می خورد و این در حالی است که دشنام به اهل بیت به ویژه امیرالمؤمنین (ع) سکه رایج حکم رانان وقت شده و آیات خدا به دست فراموشی سپرده شده بود.
5 -3 - استفاده از قرآن
هر چند سیاست جلوگیری از تدوین احادیث نبوی (ص) با شعار «کافی بودن قرآن» پیش می رفت، اما از عمل به قرآن خبری نبود و فقط از آن به صورت ابزاری برای جلوگیری از نشر معارف اهل بیت (ع)، دست یابی به اغراض سیاسی و سرکوب کردن مخالفان استفاده می شد. مضافاً این که تفسیر به رأی شدیداً رواج یافته بود. امام باقر (ع) در چنین فضایی با بازگو کردن تفسیر آیات، بسیاری از ابهام ها را زدود و جای گاه قرآن را باز نمود.
این امر در قالب های مختلف صورت می گرفت؛ از جمله این که آن بزرگوار همواره برای اثبات مدّعاهای خود از آیات قرآن بهره می گرفت و می فرمود: «هر چه را می گویم، از من سؤال کنید که گفته ات در کجای قرآن آمده تا آیه مربوط به آن را تلاوت کنم».(20) امام به اندازه ای بر آیات قرآن تسلط داشت و قرآن را به گونه ای تفسیر می نمود که «مالک بن اعین جهنی» شاعر هم عصر امام درباره او چنین سرود: «اگر مردم در صدد جست وجوی علوم قرآن برآیند، باید بدانند که قریش بهترین دانای آن را دارد و اگر امام باقر(ع) در علوم قرآنی لب به سخن گشاید، فروع زیادی برای آن ترسیم خواهد نمود... .»(21)
6 - 3 - بنیان گذار اجتهاد
یکی از شاخه های بزرگ علوم اسلامی، «علم اصول» است که با بهره گیری از آن، احکام شرعی را از ادله شرعیه استخراج می کنند. از این رو اجتهاد متوقف بر آن است و مجتهد برای استنباط احکام شرعی به آن نیاز مبرم دارد. تمامی دانشمندان شیعی بر این باورند که امام باقر (ع) نخستین کسی بود که این علم را تأسیس کرد و قواعد آن را به وجود آورد و دروازه اجتهاد را به روی دانشمندان اسلامی گشود.(22) بعضی از قواعدی را که امام تأسیس کرد به این نام ها در بین اصولی ها شهرت دارد: استصحاب، قاعده تجاوز، قاعده فراغ، قاعده نفی ضرر، علاج تعارض بین اخبار و... .
تمامی این قواعد به همراه اخباری که از امام در مورد آنها وارد شده است، در کتاب های اصولی موجود است، به گونه ای که هر یک از این روایات، درون مایه تأسیس قاعده ای بزرگ در اصول فقه قرار گرفت و آن را مبنای قواعد اصولی قرار دادند.(23)
7 - 3 - مبارزه با شیوه های نادرست اجتهاد
امام باقر(ع) وقتی باب اجتهاد را به روی دانشمندان گشود، عده ای با اتخاذ برخی شیوه های نادرست در اجتهاد مانند: «قیاس» و «استحسان»، استنباط احکام شرعی را با خطری جدی روبه رو کردند و گاه به مخالفت با نصّ کتاب و سنّت و سیره رسول خدا (ص) برخاستند.(24)
از این دانشمندان، می توان «ابو حنیفه» را نام برد. او فتاوایی بر پایه گمان و سلیقه خود داد که اکنون در دست است.(25) «سفیان بن سعید بن مسروق» مشهور به «سفیان ثوری» نیز از این دسته بود که برخی نیز او را از اطرافیان امام صادق (ع) ذکر کرده اند.(26) از او نیز روایاتی در دست است که دلالت بر کژاندیشی وی دارد.
آن چه اهمیت دارد این است که اهل بیت (علیهم السلام) همواره این گونه برداشت های اشتباه و به کارگیری شیوه های نادرست در استنباط احکام را مذمّت کرده اند. بخشی از تلاش ها و مبارزات امام باقر (ع) در این زمینه بوده است. وی برای زدودن این شیوه و به کارگیری کارکردهای صحیح اجتهاد، به اصحاب وارسته خود می فرمود: «سنّت رسول خدا قیاس بردار نیست، چگونه می توان قیاس را ملاک [استنباط حکم ]قرار داد، در حالی که در دوران قاعدگی، بر زن قضای روزه واجب است، ولی قضای نماز واجب نیست؟»(27)
8 - 3 - پی ریزی تدوین حدیث
از جمله انحرافات عمیقی که پس از رحلت رسول اکرم (ص) به وجود آمد، جلوگیری از تدوین احادیث اهل بیت (علیهم السلام) بود که آثار زیان باری در پی داشت. نزدیک به یک قرن، از نگاشتن و محفوظ داشتن احادیث نبوی (ص) و سخنان تاب ناک اهل بیت جلوگیری شدید به عمل آمد و به جای آن، سیل عظیمی از تحریفات در زمینه احادیث نبوی (ص) و جعل آنها، به فرهنگ و اعتقادات مردم روی آورد که به «اسرائیلیات» شهرت یافت. این روش ادامه داشت تا سال صد هجری که «عمر بن عبدالعزیز» به «ابوبکر بن محمد انصاری» دستور داد احادیث نبوی را تدوین کند.(28) امام باقر(ع) از این فرصت کمال بهره را برد و بیان احادیث را آغاز کرد و راویان مختلف از ایشان ده ها هزار حدیث نقل کردند. در واقع، امام باقر (ع) نخستین سر و سامان دهنده احادیث تاب ناک معصومین (علیهم السلام) بود. از این رو بسیاری از محدّثان، به نوشتن و نگاه داری سخنان امام (ع) کمر همت بستند و بدین سبب، بیشتر احادیث اهل بیت (علیهم السلام) از امام باقر و امام صادق (علیهما السلام) است.